2021. 11. 10. 22:38ㆍ카테고리 없음
سفر به گرینلند ، از آن دست سفرهایی بود که نه آرزویش را داشتم و نه حتی لحظه ای به آن می اندیشیدم ؛ اما بسان آبی نطلبیده ، ناگهان پیش رویم قرار گرفت و منِ مشتاق دیدنِ سرزمین ها و فرهنگهای جدید ، به سرعت آن را برداشته و نوشیدمش . همه ی مقدمات سفر ، به طرز شگفت انگیزی جفت و جور بود . از طرفی هزینه ی سفر ، توسط مرکز تحقیقاتی وابسته به دانشگاهی در دانمارک برای همسرم و یک دستیار آشنا به زمین شناسی و طراحی تونل پرداخت میشد ( حتی فکرش را هم نکنید که همسر ، شهامت بردن نام کسی جز من را داشت ) و از سویی دیگر ، حضور چند ماهه ی یک فامیل در کنارمان ، خیالمان را از بابت بچه ها راحت می کرد . پس با خیالی آسوده ، بچه ها را به فامیل می سپاریم و دل را به سفری چند روزه و راهی می شویم به سوی کسب تجربه ای جدید .
گرفتن ویزا ، حتی با وجود آنکه در آن زمان ، تنها پاسپورت ایرانی داشتیم هم ، به راحتی صورت گرفت . پاسپورتها ، دعوت نامه و مدارک مورد نیاز را به سفارت دانمارک در اتاوا ( پایتخت کانادا ) می فرستیم